به تو دست می سایم و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عریان.
می وزم، می بارم، می تابم
آسمان ام
ستارگان و زمین
و گندم عطر آگینی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خویش.
از تو عبور می کنم
چنان که تندری از شب
می درخشم
و فرو می ریزم.
من...

گاهی رهگذر خیالم !!
وگاهی خیال رهگذران !!
سلام وصبح زیبایتان بخیر .ممنونم از نگاه زیبا و حضور خوبتان