عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

تعریف زندگی


تو برای من

تعریف زندگی بودی 

من برای تو

یک نردبان بلند!

گاهی ارتقاع،

پست ترین جای زمین است...

جایی که تو ایستاده ای
نظرات 5 + ارسال نظر
محمد 4 مرداد 1394 ساعت 08:03 http://webmm321.blogsky.com

به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم

و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود

اگر فریاد مرغ و سایه‌ی علفم

در خلوت تو این حقیقت را باز می یابم

خسته، خسته، از راهکوره های تردید می آیم

چون آینه یی از تو لبریزم

هیچ چیز مرا تسکین نمی دهد

نه ساقه‌ی بازوهایت

نه چشمه های تنت

بی تو خاموشم ، شهری در شبم

تو طلوع می کنی

من گرمایت را از دور می چشم

و شهر من بیدار می شود

با غلغله ها، تردیدها، تلاشها

و غلغله های مردد تلاشهایش

دیگر هیچ چیز نمی خواهد مرا تسکین دهد

دور از تو من شهری در شبم

ای آفتاب

و غروبت مرا می سوزاند

من به دنبال سحری سرگردان می گردم

تو سخن نمی گویی

من نمی شنوم

تو سکوت می کنی

من فریاد می زنم

با منی، با خود نیستم

و بی تو خود را نمی یابم

دیگر هیچ چیز نمی خواهد

نمی تواند تسکینم بدهد

اگر فریاد مرغ و سایه‌ی علفم

این حقیقت را در خلوت تو باز یافته ام

حقیقت بزرگ است

و من کوچکم

با تو بیگانه ام

فریاد مرغ را بشنو

سایه‌ی علف را با سایه ات بیامیز

مرا با خودت آشنا کن

بیگانه‌ی من

مرا با خودت یکی کن



"احمد شاملو"

صبا سادات 4 مرداد 1394 ساعت 06:45 http://zsaba1.blogfa.com

سلام و درو د بر شما ، بسیار زیبا
پدرم می گوید کتا
مادرم می گوید دعا
و من خوب می دانم
که زیبا ترین تعریف را فقط باید از زبان گل ها شنید
نگاه بسیار زیبایی بود ، نگاهتان زیبا وپر از هیاهو ، موفق باشید ، یا علی، التماس دعا

دلسوختگان 3 مرداد 1394 ساعت 18:51

و چه عاشقانه ها بود سرودن . . .
و چه تنهایی ها بود رفتن . . .
آه !
که اگر می دانستیم ما . . .
از پریدن . . .
از پرواز . . .
از پر کشیدن . . .

مریم 3 مرداد 1394 ساعت 12:31 http://marydailyposts.blogsky.com

عاااااااااالی

باران که نباشد پنجره ها زار میزنند
بر درخت تکیه ی زمان را دار میزنند

سلام وعرض ادب واحترام دوست گرامی
ممنونم ازنگاه زیبات به حقیر پاینده باشی وبرقرار

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.