عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

کسی شبیه تو ...



قرینه است ،

این درخت ُ آن درخت ،

بر آبی بی انتهای بالاتر !

تنها جای تو خالی ست ،

سبزه قبای خواب ُ خیال ِ من !

و دوباره خش خش ِ گربه ی یاد ِ تو

که به حیاط ِ دلم برگشته است !

می نشینم

و در جمعیت نیمه روشن ِ آن سوی پنجره

در ایستگاه دنبال کسی شبیه ِ تو می گردم . . .

و خوب می دانم که کسی کـَس نمی شود

زیرا هیچ انسانی قادر به ادامه انسانی دیگر نیست !

پس بازی ها فقط یک بازی اند ُ همین !

با این وجود کسی شبیه تو را پیدا می کنم

و از او دور می شوم . . .

و هر چه دورتر می شوم ،

شباهتش به تو بیشتر و بیشتر می شود . . .

و باز سکوت !

نظرات 7 + ارسال نظر
دندون 15 آذر 1394 ساعت 16:34

لیدا 12 آذر 1394 ساعت 12:13 http://love-moments.mihanblog.com/

نه بابا !!!!! واقعا؟ http://megalink.ir/

مست از نگهی دوباره بی تاب شوم
از باده ی چشم مست،سیراب شوم
پای در شب و او دیده که پر نورشود
مبهوت ستاره ها چو مهتاب شوم

با عرض تسیلت اریعین حسینی وآروزی شفاعت سرور وسالار شهیدان برای جمیع دوستان خوب ؛ با شعر سفر عرفانی در خدمت دوستان گرامی هستم [گل]

باغ بارانی

کسی ما را نمی پرسد ...
کسی ما را نمی جوید ...
کسی تنهایی ما را نمی گرید ...
دلم در حسرت یک دست .. دلم در حسرت یک دوست ...
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است ...
و اما با توام ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را .. می برد تا انتهای باغ بارانی ...
کدامین آشنا آیا .. به جشن چلچراغ عشق .. مهمان می کند ما را ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
تو که حتی شبی را هم .. به خواب من نمی آیی ...
تو حتی روزهای تلخ نامردی .. با نگاهت التیام دستهایم را دریغ از ما نمی کردی ...
من امشب .. با تمام خاطراتم با تو خواهم گفت ...
من امشب .. با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت ...
من امشب .. دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد ...
همان دریا که می گفتی .. بغض شکوه هایم از گلوی موج خیزش زخم بر می داشت ...
همان دریا که می گفتی .. تو را در من تجلی می کند ای دوست ...
بگو ای دوست .. بگو ای آن که بی من .. مثل من تنهای تنهایی ...
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی .....

حرف مردم مانند موج دریاست
اگر در مقابلش بایستی
خسته ات می کند !!
و اگر با آن همراهی کنی
غرقت می کند !!
قرار نیست که همه آدمها شما را درک کنند
و این اشکالی ندارد .
آنها حق دارند نظر دهند و شما
کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید .

... 5 آذر 1394 ساعت 13:11

آهنگ وبتون خیلی شاد و قشنگه

عشق زاییده تنهایی است ....
و تنهایی نیز زاییده عشق است ...
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد ....
کسی در پیرامونش نباشد !
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست !
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند ...
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ......

"دکتر علی شریعتی"

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.