ایام ماه محرم رو به شما تسلیت عرض میکنم التماس دعا دارم.
عمری نماز به پا داشتم و ندانستم برای چیست و چه می گویم . ولی امروز الله
اکبر گفتم . تو نیز مرا بزرگ خواندی . نیت کردم ، نظر کردی و من مشغول به
توصیف صفات تو شدم . گفتی از توصیف بی نیازم (سبحان الله عما یصفون) . تو
خود را در نماز توصیف می نمایی بنده ی من ، حال توصیف بنما تا من احسنت
بگویم . حمد را آغاز نمودم:
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه
از آن پاک تری
تو بهاری ؟
نه
بهاران از توست
از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو
...
نه !
همیشه برای
عاشق شدن ،
بهدنبال
باران و بهار و بابونه نباش !
گاهی
در انتهای
خارهای یک کاکتوس ،
به غنچهای
میرسی
که ماه را بر
لبانت مینشاند.
.
حکایت بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ٬ بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن ..
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم ...
پــاییــز هیــچ حــرف تــازهای بــرای گفتــن نــدارد
بــا ایــن همــه
از منــبر بلنــد بــاد
بــالا کــه مــی رود؛
درخــتهــا چــه زود بــه گــریــه مــی افتنــد
بانو
بانوی بخشنده ی بی نیاز
من !
این قناعت تو ، عجب دل
مرا می شکند ...
این چیزی نخواستنت، و
با هرچه که هست ساختنت
این چشم و دست و زبانِ
توقع نداشتنت
و به آن سوی پرچین ها
نگاه نکردنت ..
کاش کاری می فرمودی
دشوار و ناممکن
که من به خاطر تو سهل و
ممکنش می کردم
کاش چیزی می خواستی
مطلقاً نایاب
که من به خاطر تو آن را
به دنیای یافته ها می آوردم
کاش می توانستم همچون
خوبترین دلقکان جهان،
تو را سخت و طولانی و
عمیق بخندانم ..
کاش می توانستم همچون
مهربان ترین مادران،
رد اشک را از گونه هایت
بزدایم ..
کاش نامه ای بودم، حتی
یک بار، با خوبترین اخبار ...
کاش بالشی بودم، نرم،
برای لحظه های سنگین خستگی هایت
کاش، ای کاش، که اشاره
ای داشتی، امری داشتی
نیازی داشتی، رویای دور
و درازی داشتی ..
آه که این قناعت تو ،
این قناعت تو دل مرا
عجب می شکند ...
پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ
اولین لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ
و من آرزومند آرزوهایت . ..
.