عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

تو را می جویم


تو را

در پیرهنم می جویم

در خونم

در آتش باغ هایم

که درختانش قلم

مه و بارانش کاغذند.

 

تو را

در صبحانه موسیقی می جویم

وقتی که به نت های چکیدن آب در لیوانت

خیره است

در لرزش طیاره ها

وقتی به نام تو برخورد می کنند.

 

و تو را نمی یابم

مگر هنگامی که در آینه ها خیره ام

در گردبادی تیره از حنجره ها، سربازان، حاکمان

و سکوت دستش را باز می کند

تا آبی بنوشم که تو تقدیسش کرده یی.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دندون 24 خرداد 1394 ساعت 09:50 http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com

زود شعر بزار منتظرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.