عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

مساحت عشق


نخست ،عشقی ست سبز

و عشق ، در قلب سرخ
و قلب ، در سینه ی پرده ای می تپد
که با دل و عشق خویش
همیشه را خرم است...

پرنده بر ساقه ای ست
وساقه بر شاخه ای
درخت در بیشه ای
و بیشه در ابر ومه
و ابر ومه گوشه ای زعالم اعظم است...

کنون بدست اورید
مساحت عشق را

که چندها برابر عالم است...


نظرات 3 + ارسال نظر
دلسوختگان 30 مرداد 1394 ساعت 15:21

اگر دروغ رنگ داشت ...
هر روز شاید ...
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست ...
و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود ..!

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت ...
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند ..!

اگر براستی خواستن توانستن بود ...
محال نبود وصال ..!
و عاشقان که همیشه خواهانند ...
همیشه می توانستند تنها نباشند ..!؟

اگر گناه وزن داشت ...
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ...
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی ..!؟
و من شاید .. کمر شکسته ترین بودم ...

اگر غرور نبود ...
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمی گفتند ..!
و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمی کردیم ..!؟

اگر دیوار نبود .. نزدیک تر بودیم ...
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم ...
و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم ..!

اگر خواب حقیقت داشت ...
همیشه خواب بودیم ...
هیچ رنجی بدون گنج نبود ...
ولی گنج ها شایدبدون رنج بودند ..!؟

اگر همه ثروت داشتند ...
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند ..!
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید ..!؟
تا دیگران از سر جوانمردی ...
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند ..!؟

اما بی گمان صفا و سادگی می مرد ....
اگر همه ثروت داشتند ...
اگر مرگ نبود ...
همه کافر بودند ...
و زندگی بی ارزشترین کالا بود ...
ترس نبود .. زیبایی نبود .. و خوبی هم شاید ..!

اگر عشق نبود ...
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم ..؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم ..؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم ..؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ..!؟

اگر عشق نبود ...
اگر کینه نبود ...
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند ...

اگر خداوند ...
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد ...
من بی گمان ...
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز ...
هرگز ندیدن مرا ..!
انگاه نمی دانم ...
براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت ..!؟

" زنده یاد استاد دکتر شریعتی "

صبا سادات 29 مرداد 1394 ساعت 09:10 http://zsaba1.blogfa.com

سلام و صبحتان معطر به عطر صلوات :
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
بسیار زیبا بود هم متن و هم عکس ، ممنون تشکر قلمتان نویسا و موثر ، یا علی ، التماس دعا

mostafa 28 مرداد 1394 ساعت 15:42 http://romeo1.blogsky.com

سلام وبلاگت عالیه به منم سر بزن خوشحال میشم،،،اگه با تبادل لینک موافق بودین بهم اطلاع بدین

تشکر.
www.romeo1.blogsky.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.