عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

عطر نفس هایت..

همین که در میان عطر نفس هایت دستانت مال من باشد کافیست...

تو گل سرخ منی تو...




تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه

از آن پاک تری

تو بهاری ؟

نه

بهاران از توست

از تو می گیرد وام

هر بهار اینهمه زیبایی را

هوس باغ و بهارانم نیست


ای بهین باغ و بهارانم تو

...



نظرات 8 + ارسال نظر

خاک شد هرکه بر این خاک زیست ...
خاک چه داند که در این خاک کیست ...
سرانجام که باید در خاک رفت ...
خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت .....

هیچ چیز در این جهان چون آب ، نرم و انعطاف پذیر نیست ...
با این حال برای حل کردن آنچه سخت است ، چیز دیگری ‌یارای مقابله با آب را ندارد ...
نرمی بر سختی غلبه می کند و لطافت بر خشونت ...
همه این را می دانند ولی کمتر کسی به آن عمل می کند ...
انسان ، نرم و لطیف زاده می شود و به هنگام مرگ خشک و سخت می شود ...
گیاهان هنگامی که سر از خاک بیرون می آورند نرم و انعطاف پذیرند و به هنگام مرگ خشک و شکننده ...
پس هر که سخت و خشک است ، مرگش نزدیک شده و هر که نرم و انعطاف پذیر ، سرشار از زندگی است ...!؟

دندون 26 مهر 1394 ساعت 11:38

در مدرسه ی کربلا . . .
کودکان به چشم خود دیدند . . .
که بابا دو بخــــش است . . .
بخشی در صحـــــرا .. بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه . . .
اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد . . .

السلام علیک یا باب الحوائج .. یا قمر بنی هاشم

السلام علیک یا علمدار حسین و سپهسالار کربلا

السلام علیک یا سقّای طفلان


سلام بر تو ای سمبل . . .
وفا .. صفا .. صداقت .. شجاعت .. مردانگی .. دلیری و جوانمردی . . .

السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

سلام

گل سرخ پادشهه گلها .

درود

سعید 21 مهر 1394 ساعت 20:46 http://JALALEBAJALAL.BLOGFA.COM

سلام.
عکس ِ این پست را حتماً بازنشر دهید:

"جلال آل احمد و حکومت سعودی"...


[گل]

خود را به خدا بسپار وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها آلوده به صد رنگ است ...

خود را به خدا بسپار چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او چون دور ز نیرنگ است ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد از تو طلب یاری ...

خود را به خدا بسپار همراه سراسر اوست
دیگر تو چه می خواهی بهر طلبت از دوست ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها بی تابی و حیرانی ...

خود را بخدا بسپار چون اوست نوازشگر
چون ناز تو می خواهد او را ز درون بنگر ...

خود را به خدا بسپار وقتی که تن ات سرد است
وقتی که دل از دنیا آمیخته درد است ...

خود را به خدا بسپار داروی دلت با اوست
سردی ز تنت شوید گرمای وجودت اوست ...

خود را به خدا بسپار آن لحظه که می خندی
آن لحظه که راه دل بر مرثیه می بندی ...

خود را به خدا بسپار چون چشمه خوشرویی است
لبخند به هر رویی از اوست که بر رویی است ...

بدترین و خطرناکترین کلمات اینست : «همه این جورند» .

"تولستوی"

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.